من یک اشراف زاده در آستانه نابودی هستم برای همین استاد شدن جادو رو امتحان میکنم (Im a Noble on the Brink of Ruin So I Might as Well Try Mastering Magic)
قاب شکست: من قوی ترین شدم و همه چیز را با طلسم های سطح پایین نابود کردم (Failure Frame: I Became the Strongest and Annihilated Everything with Low-Level Spells)
به دختری که نامزدیش بهم خورده بود رو پیداش کردم، چیزای ناشایستی یاد می دم (I’m Giving the Disgraced Noble Lady I Rescued a Crash Course in Naughtiness)