وقتی یک زندانی محکوم به اعدام به او می گوید که اگر در کودکی فقط یک دوست داشت، زندگی جنایتکارانه ای را انجام نمی داد، پدر ادوارد فلاناگان تصمیم می گیرد خانه ای برای پسران جوان راه اندازی کند.