ژان ناامید از مراقبت از دخترش، با بدشانسی نزد پدرشوهرش که از او بیگانه است نقل مکان می کند. با گذشت زمان، آنها یاد می گیرند که یکدیگر را ببخشند و زخم های قدیمی را التیام دهند.